شعر سپید

ساخت وبلاگ
  عادت   اگر گیاه آبی بود آسمان سبز..... در مزرعه ای آبی..... شعری آویزان می کردیم..... چو آبی های سرو و آسمان سبز!...... گرفتاران تکراریم..... خو کردگان عادت ها..... همان عادت ها که نمی دانیم!! ------------------------------------------ هنر   طبیعت کور بشر  با احترام به طبیعت می خواهد..... طبیعت را از نو اختراع کند! " زیبایی زاده میل است " تمام حرف هنر زیباشناسی! ------------------------------------------- فلسفه   فلسفه حاکم در قرن بی جاکم با پرسش های خلاق بلند در منطق پوزیتیوتیسم می میرد حالت اتفاقی مسئله ها خدای احتمالات بیشینه بود در غریزه احتمالاتی روزها اسیر در طناب رختهایی آویزان بر بام کلیسای کاتولیک شعر سپید...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر سپید دنبال می کنید

برچسب : محسن هنرمند عادت, نویسنده : ghororpaeizo بازدید : 141 تاريخ : يکشنبه 2 آبان 1395 ساعت: 13:37

لفافه های سخن   لفافه های سخن شعرهای شهر خدایند و. ...کمی از کابوس های من در لفافه های سخن بوسه هایی که اشک مرا در آورد... فاجعه معدن.... در لذت دیدار ماه با تصویر کردن سکوت روی دست آسمان در حجم سازی با ستارگان بود.... پر از گل های وحشی زرد عاریتی انتزاعی در آغوش پدر اشک مرا در آورد با بوسه هایی با من باش... عشق نام یک انسان است زندگی در فرداهایی نورانی. ستاره های دنباله دار آسمان حاملان پیام خدایند؛ با من باش زبان ساده گل های قاصد نردبانی آبی است تا اشک رخ خورشید بیعانه عشق فقط مى گوید؛ با من مهربان باش.... به زبان ساده لفافه های سخن صبر سرخ خدا پرده نشین دلربای شعر سپید...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر سپید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghororpaeizo بازدید : 265 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 9:18

  پاکدامنی حسرت اولین نگاه معشوق مثل یک گل بی خار است در دلربایی خنده غنچه هایی از گل وقار برای عاشق.... ظرافت سلیقه نیکو در بی ثباتی هاست! اشتیاق.... خواستن شیدایی! امیدواری.... پاکدامنی حسرت! خیال پردازی.... چالاکی گستاخی هاست! دلبستگی گرم یعنی.... زبان در قفاست با سبکسری! لذت.... عشق به دوست داشتن حتی در.... حقیقت یک گل نیلوفر آبی! و صداقت در عشق عاشقانه لذت از زندگی. شعر سپید...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر سپید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghororpaeizo بازدید : 231 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 9:18

شکسته ام اما برنده ام   همه عمر در حال فرار   مثل شاهینی بی قرار   هم پیک بغض های آواره آسمان   کام می بینم و باز ناکام منم   مقروض جام های پی در پی   کار می کنم باز بدکار منم   تا نگاه می کنم به پشت سر   با چشم هایی لبریز خونخواهی آب   بهشت پر شده است انگار   برای شاد زیستن در دوزخ هایی   پر از بدقولی های خوشبختی هر بار   با اشک هایی آویزان   بر دار سرد صورتم که   بغض هایم گلویم را اعدام می کنند!   مثل جان دادن هر شب با آب و تاب   با نازک خیالی های خویش   به دنبال گم گشته ای....گم شده...ام   تندبادها اینگونه زندگی می کنند...   آرزویم رهایی از آرزوهاست!   ..   با پرستی شعر سپید...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر سپید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghororpaeizo بازدید : 264 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 9:18